ابوالفضل مامانیابوالفضل مامانی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره
بابای نی نی بابای نی نی ، تا این لحظه: 36 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
مامان نی نیمامان نی نی، تا این لحظه: 37 سال و 2 روز سن داره
کلبه عشقمانکلبه عشقمان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات پسرم ابوالفضل و دخترم نفس

خاطرات باردای من

1393/11/16 14:36
87 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من مامان ابوالفضل هستم منو همسرم ازدواج دانشجویی کردیم بخاطر  همین چندسال اول زندگی مشترکمان بچه نخواستیم بعداز اتمام درسمون وسربازی همسرم تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم سال 1390 بود تابستون که به من گفتن شما کمی دور تر از بچه دار میشین منم ناراحت شدم دو سال چشم به راه بارداری بودم که تابستون 1392 من فهمیدم که باردارم قشنگ ترین خبر دنیا که من فقط گریه میکردم باگریه به همسرم زنگ زدم که زود خودت رو به من برسون هرچی میگفت چی شده من فقط گریه میکردم باگریه میگفتم فقط بیا خودش میگفت از ترس اینکه من بیماری گرفتم نزدیک بوده سه بار تو راه برای رسیدن به من تصادف کنه وقتی بهم رسید گفت تورو خدا بهم بگو چی شده هر مریضی که داشته باشی من همیشه کنار تو هستم گفتم من باردارم بهت زده نگام کرد گفت راست میگی گفتم اره بخدا گفت خداروشکر اینکه گریه نداره باید خداروشکر کنیم که لیاقت پدر و مادر شدن رو از خدا گرفتیم اون روز اولین جایی که رفتیم امام زاده بود ونماز شکر بجا اوردیم خدایا شکرت

پسندها (1)

نظرات (0)