دلم گرفته
سلام پسر قشنگم امروز خیلی دلتنگ شدم اینقدر دلتنگ که به قفسه سینم داره فشار میاره مامان زهرا مادربزرگت یک مته بخاطر عمل کمری که کرده بود اینجا بود امروز رفت وقتی رفت قلب منم با خودش برد واقعا خونم بدون مادرم برام دردناک شده بابایی هی داره میگه بابا من هستم ابوالفضل کوچولومون هست دلتنگ نباش ولی هیچی تو دنیا جای کلمه مادر نمیشه مامان دوست دارم چقدر بعداز عمل پلاتین پیرتر و ضعیف تر شدی پای چشمت سیاه شده بود از ضعف بخدا این قیافه مامانمم جلو چشمام میاد گریم میگیره چقد راه رفتن براش سخت بود چقدر بدش میومد وقتی دستشویی میرفت هی میگفت خدایا من از توالت فرنگی متنفر بودم چرا نصیبم کردی مامان خیلی دلتنگتم هیچی نمیتونه جای تورو تو قلبم پر کنه ازت...
نویسنده :
مامان ندا و بابا اردشیر
17:27